برم یه جای دور . یه جایی که بشه تمام خستگی ها و دلتنگی ها و تنهایی هامو چال کنم
برم انقدر دور بشم که فراموش کنم که چقدر بغض فرودادم .
مثل یه مبارز گوشه گود افتادم و خونین و زخمی و خسته به قطرات خونی که روی رینگ ریخته
نگاه میکنم . به اینی که من یه بازنده ام .
اره من یه بازنده ام
یه ,بازنده ,دلم ,ها ,ام ,اره ,من یه ,یه بازنده ,اره من ,ها و ,بازنده ام
درباره این سایت